میاد جلو، موهاشو با دست از توی صورتش کنار میزنه و میگه:
"میشه با من هم دوست بشین؟"
همه شون زود قبول می کنن و دست میدن ... یعنی که با هم دوستیم..
بعد اون یکی که جدید به جمع اضافه شده، میره و چند لحظه بعد با کیف کوچولوی ِ صورتی ش
برمیگرده ... از توش چندتا اسباب بازی ِ کوچیک درمیاره و به بقیه میده ... حالا دارن با هم
بازی می کنن ...صدای خنده هاشون میاد ...
و تعدادشون داره هی بیشتر و بیشتر میشه!
به همین سادگی!
اینقدر محو تماشاشون شدم که یادم رفت اومدم به امام رضا بگم
خیلی دلم گرفته!
اینقدر محو تماشاشون شدم که یادم رفت اومدم به امام رضا بگم
خیلی دلم گرفته!