بعضی روزها آنقدر زیبا و دوست داشتنی اند که هوس می کنی اندکی از
شیرینی ناب لحظه هایش را جاییپنهان کنی برای روز مبادا ... برای روزهایی که کام زندگی
تلخ است ... و امروز یکی از همان روزهاست ...
دیشب انگار قلب فرسوده شهر هم عاشقانه می تپید ...
ویترین قرمز مغازه ها ... برق نگاه های عابران ... خنده ها شان ...
شادی شان.. مثل سروری که جشنی بزرگ،آن را به ارمغان می آورد ..
همه جا حرفش بود ...
" هدیه ولنتاین، چی می خوای بهش بدی؟ "
فرقی نمی کند کسی را داشته باشی برای هدیه دادن یا نه ... مهم،
باوری ست که فلسفه شادی این روز را تعبیر می کند ...
بهانه ای برای تکرار دوباره ی دوست داشتن ها ....
و امروز همان روزی ست که باید به خاطر همه ی آنها که دوستشان
داری ... و به شکرانه این دلگرمی بزرگ، شادمان باشی ...
و شاید همین دلیل،کافی ست برای اینکه چنین روزی را جشن بگیریم ...
"عشق یعنی: روز ولنتاین یک سبد عشق و محبت بهش هدیه بدی."
این جمله با یه خودکار صورتی،روی آگهی تبلیغاتی یک گالری نوشته شده بود ...
و کنارش یه قلب صورتی که روش نوشته "Happy valentine"
نمی دونم چرا ... اما یه حس قشنگی بهم میده ... چند ساله که نگه ش داشتم ...
پ ن: من هم میدونم خودمون چنین روزی رو توی فرهنگ قدیم سرزمین
مادری مون داشتیم ... قصدم این نیست منکر این قضیه بشم
که ما باید به اصالت خودمون برگردیم و جشن های باستانی مون
رو احیا کنیم ... اما به نظرم مهم احساسیه که پشت این قضیه
هست ... روزش اونقدرها اهمیت نداره ... حالا اگه همه ی دنیا
این روز رو جشن میگیرن، خب چه اشکالی داره ما هم اونو جشن
بگیریم...
0 نظرات:
ارسال یک نظر