مگذار که عشق به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گل های باغچه به عادتِ آب دادن گل های باغچه
تبدیل شود!
عشق, عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ دیگری نیست.
پیوسته نو کردن خواستنی ست که -پیوسته- خواهانِ نو شدن است و
دیگرگون شدن!
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظه ای از این سفر دشوار گرفتار ناامیدی
نباید شد. من می گویم به امید بازگردیم قبل از آنکه ناامیدی
نابودمان کند.
عاشق، شب را بخاطر شب بودنش دوست دارد نه بخاطر اینکه می توان
نادیده اش گرفت خویشتن را در محبس اتاقی محبوس کرد و به قتل عامِ
تصویر ها و اصواتِ موسیقیاییِ شبانه مشغول شد.
عاشق,صدای نسیم شبانه را عبادت می کند.
بگذار خالصانه قبول کنیم کوچکیم تا بتوانیم بزرگ شویم عوض شویم,
رشد کنیم و دیگری شویم.
بزرگ,جایی برای تغییر کردن ندارد. وقتی مظروف درست به اندازه ظرف بشود
دیگر چگونه تغییری در مظروف ممکن می شود جز ریختن بر زمین و تلف شدن؟
" یک عاشقانه آرام - نادر ابراهیمی"
و نادر ابراهیمی هم دیروز از میان ما رفت ... حالا دیگر باید میان خاطره کلمات
سراغش را بگیریم ... لابلای زمزمه های عاشقانه آرام ... کنار دلتنگی های
" بار دیگر شهری که دوست میداشتم" .... و توی تابلوی حکایت "نقاشی که
عاشق شد " ...
روحش شاد .
0 نظرات:
ارسال یک نظر