16 آذر


خسرو گلسرخی: روزی که خلق بداند، هر قطره خون ِ تو محراب می شود!

16 آذر 87
تاریخ، سراغ فرزندان ِ دلیرش را از تو می گیرد ....
آی سرزمین مادری! چرا راز سر به مهر ِ سینه ات را فاش نمی کنی؟
سرخی ِ پرچم ات که بوی خون می دهد... پس چرا از روزهای سیاه پوش ِ
این تقویم ِ نانوشته، نمی گویی؟ ... مگر نه اینکه فریادشان بخاطر تو بود و
بخاطر مردمانت که هر روز کمر خم می کنند زیر بار ظلم .... پس چرا
سکوت ِ دروغین ِ آن حفره های سرد را فریاد نمی کنی؟

□□
16 آذر است ...
یادمان باشد مثل هر سال، شمع ها را روشن کنیم به یاد آن سه آذر اهورایی..
نه ... به یاد آن همه آذر اهورایی، که حتی خوب نمی دانیم صدای شان در کدام
سمت ِ ناپیدای تاریکی ِ این دیار، خاموش شده ...
یادمان باشد او که امروز به بند کشیده شد، غریبه نیست ... او، همکلاسی ِ
دیروزمان است ... و گناه اش ... تنها، دفاع از شرافت انسانی ...
__ چه دردناک است وقتی از ترس ِ جانت، حتی هراس داری به چشم هایش
نگاه کنی و آسوده می پذیری که گناهکار است و مستحق این مجازات! ...
با تو اَم همکلاسی! با تو که رویت را برگردانده ای و بی تفاوت می گذری __
16 آذر است ...
و تاریخ ِ این مرز و بوم، سرگردان میان صفحات تقویم ِ همیشه سرخ ِ آزادگی،
به دنبال فرزندانش می گردد... آن ها که ستاره های روشن شب اند وقتی
مردمان خفته، صبح را از یاد برده اند ...
16 آذر است ...
بیا باور کنیم تا سحر، تنها به اندازه ی اراده و آگاهی ِ من و تو فاصله هست ...

□□
گیرم که می زنید، گیرم که می کُشید
با رویش ِ ناگزیر ِ جوانه، چه می کنید؟


پی نوشت۱: این بیت شعر، قسمتی از یک شعر کوتاهه که نمی دونم شاعرش
کیه ...اما فقط همین یه بیتش توی ذهنم مونده بود!

پی نوشت۲: به یاد همه ی اونهایی که در زندان های مخوف، قربانی ظلمت
شدند ... به یاد همه ی دانشجویان ِ دربند .. اونهایی که نخواستند
با قدرت و حاکمیت ِ جور و جهل، سازش کنند ... به یاد بچه هایی که
از دانشگاه اخراج شدند تا باورمان شود اینجا خفقان، بیداد می کند ..
به یاد اونهایی که تبعید شدند ... به یاد اونهایی که ستاره دار شدند و
از ادامه تحصیل بازماندند ... به یاد اونهایی که قلم هاشان شکسته
شد و نشریاتی که توقیف شدند ... به یاد اونهایی که وقتی نتونستند
به هیچ طریقی جلوشونو بگیرن، بهشون تهمت ِ بی دین و ضداخلاق
زدند تا جهل ِ مردمی ساده اندیش، برابر قدم هاشان قد علم کند ..
به یاد همه ی دانشجویان مبارز ایران زمین ...
و به امید آنها که راه دوستانشان را ادامه می دهند تا رسیدن به
سحرگاه ِ آزادی ... و به امید سنگرهای روشن ِ دانشگاه ....
دانشجو، روزت مبارک!

پی نوشت۳: با خبر شدیم محسن صنعتی پور و نوید صابری، دو فعالِ سیاسی-نشریاتی ِ
دانشگاه فردوسی مشهد، به دادگاه انقلاب احظار شدند!

درباره من

عکس من
آرام آرام خواهيد مرد اگر سفر نكنيد، اگر كتاب نخوانيد،اگر به صداهاي زندگي گوش فرا ندهيد، اگر آنچه مي كنيد را ارزيابي نكنيد، آرام آرام خواهيد مرد اگر بنده عادت هاي خود شويد، و هر روز بر همان مسيرهايي كه پيوسته مي رويد، برويد ... اگر مسير خود را عوض نكنيد، اگر لباس هايي به رنگ هاي مختلف نپوشيد و با كساني كه نمي شناسيد صحبت نكنيد امروز زندگي كردن را آغاز كنيد! امروز دل را به دريا بزنيد ! كاري انجام دهيد ! به خودتان اجازه ندهيد كه آرام آرام بميريد و فراموش نكنيد كه همواره بانشاط باشيد! "پابلو نرودا"