واینبار تلنگری برای شنیدن ...


" آنچه بر خود می پسندی برای دیگران هم بپسند

و آنچه برای خودنمی پسندی برای دیگران هم مپسند "

همیشه با خودم فکر می کنم که اگر ما آدم ها در زندگی و روابط اجتماعی و شخصی مان،

حتی به همین یک اصل معتقد بودیم، چقدر دنیای بهتر و عادلانه تری داشتیم ...

چند روزی ست که پروژه ی حمایت از مجید توکلی، یکی از فعالین دانشجویی بازداشت شده،

هیاهویی را در دنیای مجازی براه انداخته است. به نقل از سایت مردمک( لینک خبرش):

این دانشجوی دانشگاه امیر کبیر، روز 16 آذر پس از سخنرانی در جمع دانشجویان معترض

توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.اما یک روز بعد، عکس های او با لباس زنانه در

سایت های حامی دولت و برخی روزنامه ها از جمله روزنامه جوان و ایران چاپ شد.

این رسانه ها مدعی شدند که توکلی برای فرار و ترس از بازداشت، با لباس مبدل و

حجاب اسلامی قصد خروج از دانشگاه را داشته است!


و حالا حماقت ِ ابلهانه ی سازندگان این سناریو ( که هنوز براساس همان جهالت تاریخی شان،

جلوه های خودساخته ی زنانه را عامل تحقیر و ابزاری برای عقده گشایی های شخصی شان

می دانند)،بهانه ای شده برای حرکت و جنبشی فراگیر که ناخودآگاه، سویِ نگاه ها را متوجه

ستمی دیگر می کند.

ستمی که زنان ِ این سرزمین، طعم تلخش را سالیانی ست که میشناسند.

رنجی که همیشه فقط رنج ما بوده ...خودمان باید به خاطرش اعتراض کنیم ... بجنگیم ...

به خاطر ابتدایی ترین حقوق انسانی و شهروندی که داشتنش برای تو بدیهی ست و

درخواستش از سویِ من، زیاده خواهی!!! ....

که حتی حرف زدن درباره ی آن هم به مذاق خیلی ها خوش نمی آید ...

که اگر حرفی هم بزنی، فمینیست هستی و همین دلیل کافی ست برای نشنیدنت! ...

دردی که به قامت ما ساختنش .. دردی که باید در حصار جنسیتی فروخورده، خفه اش کنیم!...

نمی دانی!... نه.. نمی دانی! ... باید اینجا ایستاده باشی!... کنار من! ... باید خودت را

اینجا که ایستاده ام حس کنی، تا بفهمی چقدر این تبعیض، گزنده و دردناک است

و چقدر این تحقیر، آزاردهنده!


حجاب اجباری، همان رسمی ست که خیلی ها در این سالها مثل یک قانون طبیعی

به آن نگاه کرده اند... شاید حتی یکبار هم به این فکر نیفتاده باشند که این چه عدالتی ست

که نیمی از جامعه را ملزم به پوششی خاص می کند آن هم با این توجیه مسخره که

آن نیم ِ دیگر، به گناه نیفتد! و اصلاً کجای دنیا چنین رسمی هست؟!


"مردان با حجاب، در حمایت از دانشجوی زندانی" ... حالا این مردان برای همراهی

با این حرکت اعتراضی، روسری و چادر به سر کرده اند و عکسهایشان را روی اینترنت

گذاشته اند (اینجا و اینجا و اینجا را ببینید) ....

و شاید این تلنگری باشد برای اینکه به خیلی ها یادآوری کند

که چقدر این اجبار،توهین آمیز است!


امروز ، عکسها را که نگاه می کردم، دوباره به یاد این جمله افتادم :

" آنچه بر خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود

نمی پسندی برای دیگران هم مپسند "

و اینکه چقدر خوب است اگر همه ما به این اصل پایبند باشیم ...

اگر زنانمان خودشان را باور کنند و نهال زخم خورده ی رهایی شان را دوباره برویانند...

اگر مردانمان، رسوب افکار مردسالارانه را از ذهن و باورشان بیرون بریزند و باور کنند

"آنچه بر تو روا نیست، بر دیگری هم سزاوار نیست" ...

و اگر کودکانمان، نگاه انسانی و برابر را بیاموزند ...


پیام شیرین عبادی : برای مردانی که زن بودن را ننگ نمی دانند



درباره من

عکس من
آرام آرام خواهيد مرد اگر سفر نكنيد، اگر كتاب نخوانيد،اگر به صداهاي زندگي گوش فرا ندهيد، اگر آنچه مي كنيد را ارزيابي نكنيد، آرام آرام خواهيد مرد اگر بنده عادت هاي خود شويد، و هر روز بر همان مسيرهايي كه پيوسته مي رويد، برويد ... اگر مسير خود را عوض نكنيد، اگر لباس هايي به رنگ هاي مختلف نپوشيد و با كساني كه نمي شناسيد صحبت نكنيد امروز زندگي كردن را آغاز كنيد! امروز دل را به دريا بزنيد ! كاري انجام دهيد ! به خودتان اجازه ندهيد كه آرام آرام بميريد و فراموش نكنيد كه همواره بانشاط باشيد! "پابلو نرودا"