باران می بارد
تو ذوب می شوی
روی گونه های تب دار ِ شهر ...
پنجره ها
هذیان می گویند ...
در این کوچه
_جز چتر های سرگردانی
که از خاطر ِ خیس ِ خیالی دور
می گریزند _
هیچ کس نیست!
هذیان
ارسال شده توسط
آزاده
۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبه
برچسبها: شاید شبیه شعر

0 نظرات:
ارسال یک نظر