بوی ِ جوی ِ مولیان آید همی


یادم نیست که این درس را سال چندم دبیرستان توی کتاب ادبیاتمان داشتیم...

اما حرفهای معلم درباره ی آن شنیدنی بود... داستان این شعر از آن حکایتهایی ست

که به دل، خوش می نشیند.


می گویند که نصر بن احمد ساماني يك بار به همراه سپاهيان و خدم و حشم خود به

هرات مسافرت كرده بود. از شدت خوشی ِ حال و هوای آنجا، بازگشت را مدام عقب انداخته

و 4سال آنجا ماند. همراهانش که از دوری خانه و خانواده شان، غمگین و دلگیر شده بودند

از رودکی کمک خواستند که به نحوی سلطان را راضی به بازگشت کند. رودکی پذیرفت ..

قصیده ای سرود و هنگام صبح، چنگ به دست گرفته و این قصیده ی زیبا و شورانگیز را آغاز کرد:


بوی جوی مولیان آید همی / یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی راه او / زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیحون از نشاط روی دوست / خنگ ما را تا میان آید همی

ای بخارا شاد باش و دیر زی / میر زی تو شادمان آید همی

میر ماه است و بخارا آسمان / ماه سوی آسمان آید همی

میر سرو است و بخارا بوستان / سرو سوی بوستان آید همی

آفرین و مدح سود آید همی / گر به گنج اندر زیان آید همی


می گویند از شنیدن این قصیده، امیر چنان برآشفت و از خود بی خود شد

که همانجا از تخت فرود آمد و به تاخت، سوی بخارا شتافت.


پی نوشت: چند روز پیش، در قسمتی از موسیقی ِ تئاتر "مرغ مینا"

این آهنگ را شنیدم ... می توانید از اینجا آن را دریافت کنید.

( track13 ، آهنگ "بوی جوی مولیان" است)


پی نوشت: با تشکر از این وبلاگ.


5 نظرات:

مینا ۲۴ دی ۱۳۸۸ ساعت ۲۲:۵۱  

سلام عزیزم
وای فکرکنم بالاخره تونستم برات نظر بذارم.مطالبی که می ذاری خیلی قشنگن :) لطیف... دستت درد نکنه ;) فدای تو.

ناشناس ۲۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۲۶  

هرجا که چشم من و "عرفی" به هم افتاد
بر هم نگریستیم و گریستیم وگذشتیم...

فرزاد ۳۰ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۴۹  

انگار علاقه ای به جواب دادن نظرات نداری.باز هم من تلاش خودمو میکنم.نویسنده این مطلب (که لینکشو پایین گذاشتم)خودتی ؟ یا اگه کس دیگه ای هست معرفی کنی.همونجا خواستم کامنت بذارم نشد.
http://varta63.blogspot.com/2008/05/blog-post_15.html

آزاده ۳۰ دی ۱۳۸۸ ساعت ۲۲:۰۹  

سلام
شما مگه قبل از این هم برای من پیام گذاشته بودید که جواب ندادم؟ من اگه کسی توی کامنتها چیزی پرسیده باشه، حتماً جواب میدم...

این پستی که گذاشتید، خودم نوشتم...
کلاً اگه مطلبی از کسی توی وبلاگم بذارم، حتماً اسمشو پایین مطلب میارم... بنابراین مطالبی که اسمی آخرش نوشته نشده، به قلم ِ خودمه...

ممنون از توجهتون

درنین ۱ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۳۳  

سلام
این شعر دلنشین رودکی را مرضیه و مرحوم بنان هم خیلی قشنگ اجرا کرده اند .
بهترین ها.

درباره من

عکس من
آرام آرام خواهيد مرد اگر سفر نكنيد، اگر كتاب نخوانيد،اگر به صداهاي زندگي گوش فرا ندهيد، اگر آنچه مي كنيد را ارزيابي نكنيد، آرام آرام خواهيد مرد اگر بنده عادت هاي خود شويد، و هر روز بر همان مسيرهايي كه پيوسته مي رويد، برويد ... اگر مسير خود را عوض نكنيد، اگر لباس هايي به رنگ هاي مختلف نپوشيد و با كساني كه نمي شناسيد صحبت نكنيد امروز زندگي كردن را آغاز كنيد! امروز دل را به دريا بزنيد ! كاري انجام دهيد ! به خودتان اجازه ندهيد كه آرام آرام بميريد و فراموش نكنيد كه همواره بانشاط باشيد! "پابلو نرودا"